رفتن

امروز روز آخر که توی این شرکت دارم کار میکنم و الان ساعت های آخره سخته اما ... . باید بگم به همشون عادت کردم یه جورایی همه گرمند گر چه من کلی کلافشون کردم اما باز به هر حال دلم گرفته باید برم دوست دارم باز برگردم همینجا اما ... باید برم سر درس و زندگی ... امروز روز آخر که اینجا هستم ...

again long time ...???

ایران.آفتاب.

این از همه مهم تر بود.درست شد یعنی درستش کردن.خیلی وقت پیش نشنال جئوگرافیک جلو اسم خلیج فارس تو پرانتز گذاشته بود عربین گالف یعنی اینجوریPersian Gulf(Arab Gulf)ooo
اما تمام ایرانی ها به جنبو جوش رو اوردن از بمب های اینترنتی و برنامه های فلش و ... اعتراضشون و اعلام کردند.تا اینکه امروز این رو دیدم این
نسخه اصلی نشنال جئوگرافیکه (انگلیسی) که اسم خلیج عرب رو برداشته و در زمن اسم کیش رو درست کردند و ... اگه دوست داشتید این لینک فارسی بی بی سی فارسیه توی اون توضیح داده.
اما همیشه خلیج فارس اسمش روی نقشه ها میمونه و هیچ کسی نمی تونه اسمش رو عوض کنه.

sun


فردا ... فردا همین مواقع نزدیک آب شدن برفهای گل یخ‌‌‌‌، آفتاب طلوع خواهد کرد. ثانیه ها ، نفس ها و بخار های یخ زده همه و همه ... تنها دستهای یخ زده افتاب و من ...؟تصور دیدن خورشید برای من سخته کاش بتونم تا اون موقع دوام بیارم ... کاش و ای کاش ... .

رودخانه

ابر های غرنده نوید باران را میدهند رودخانه در فرار از طوفان در پناه دریا.چشم ها به جنب و جوش ابر ها گرد هم و رگبار و باران.اینجا من زیر باران خیس و منتظر منتظر افتاب تا بلکه از پشت ابر ها در بیاد اما... باران تا شب طول میکشد.
        


rain,sunflower,river,cloths,...

توهم یا ترس

این توهم است یا ترس بی دلیل واقعیت داره یا نه نمی دونم؟اما باید از اون بترسم یا خوشم بیاد؟تحقق پیدا میکنه یا نه و ...؟به هر حال از چیزی که نیمده میترسم.از کاری که هنوز چهره واقعیش رو به من نشون نداده

tavahom

صدا

توی اتاقش نشسته بودم روز تعطیل بود اما مجبور بود از خونش دور باشه . برای چی ؟ ممکنه توی شرکت بهش نیاز بشه . بچه سه سالش رو با خودش اورده بود بچه کپل نازی بود کارش تموم شده بود و کار بخصوصی نداشت منتظر بود کوچولوش از خواب بیدار بشه برای همین در اتاق ضبط صدا رو بست و شروع کرد به ارگ زدن و چه صدای زیبایی داشت اون الان یکی از بهترین دوستاییه که دارم و واقعا بهش احساس نزدیکی میکنم.

به نظر من صدا و تولید صدا مثل نقاشی میمونه و نقاشی کردن هرچه رنگها رو بهتر ترکیب کنی صدای بهتری داری .



روز دوم

روز شمار زدم؟؟؟!! روز شمار برای روزهایی که یه دنیا خاطره خواهد بود اومدم جایی که من بهشس میگم بهش جهنمی؟؟!!! یکم کارش خسته کننده است اینجا از هر کسی بپرسی میگه کارش کسل کنندست اما هرچی بیشتر نگاه میکنم بیشتر لذت میبرم یکی روی گرافیک یکی روی انیمیشن یکی روی برنامه نویسی یکی روی کار سه بعدی یکی روی فتوشاپ و ادیت عکس یکی روی وب یکی روی موسیقی خلاصه هر جایی که نگاه کنم کارشون برام جالبه و در ضمن چون کار تکراری میشه برای خودشون در عین جالبی کسل کنندست.خب این از روز دوم واقعا برام جالبه

سلام مجدد

خب فکر کنم دیگه هر روز بتونم توی این وبلاگ بنویسم
یه دوره اموزشی رو شروع کردم یک ماهه امید وارم بتونم با موفقیت تمومش کنم
فعلا این زو داشته باشید تا بعد بیشتر بگم فعلا خستم

زمان

دو ساعت به امتحانم مونده هنوز یه فصل رو نخوندم ممکنه تا مدتها پیام جدیدی ندم ممکنه هم هر روز پیام بذارم این بسته به اینده نزدیک داره اما فراموش نمی کنم چقدر به این دنیای ابی دلبسته هستم.به تمام اونهایی که میان و نظر میدن و ... به امید دیار هر چه نزدیک و هرچه با شکوه تر.

کوتاه

وقت نیست باید برم آبان رسیده فقط برای اینکه دلم برای اتاقم تنگ شده بود از آوارگی خسته شدم به زودی یه هفته ارامش دارم و ... خب دوبار هروز از نو روزی از نو سخت تر و فشرده تر خدا کمکم کنه

آرامش

رنگ آبی اسمونیش جایی که همیشه وقتی از همه جا مونده میشم میام و به اونا پناه میبرم آرامشش اینجا تنها جاییه که خیلی دوستش دارم دوست دارم به جای یه اتاق مجازی یه اتاق واقعی بود که میتونستم توش تنها ترین لحظه های شلوغی رو توش سپری کنم اینجا اتاق منه اتاقی به رنگ ابی اتاقی که بیشتر از یک سال و دوما ه از ساختنش نمیگذره اتاق من که گاه درش حتی روی خودم هم قفل میشه و گاهی حبس شدن توی اون رو میپرستم اینجا اتاق منه اتاقی به رنگ آبی

aramesh