خسته


 منتظر بود منتظر بهار اما دقیق زمانی که بهار تمام شد همیشه اینگونه بود زمانی که بهار تمام میشد مدتها منتظرش میشد تا دوباره بیاد.اما سالهاست بهار من رفته و نیمده.

 خب الان از همه چیز خسته ام
نه حال دارم رو پروژه ها کار کنم نه حال دارم درس بخونم نه حال دارم بخوابم نمیدونم چم شده؟
حتی حوصله دیدن وبلاگ رو هم ندارم.حتی از خودم خسته شدم خب چی میشه کرد بعضی موقع ها ما هم اینطوری میشیم.

برف

نامش برف است از نژاد باران اما هر جا باران است برف نیست؟؟؟ من نبوغم گل کرده میدونید چرا ؟؟ دلم لک زده برای برف امروز دو ساعت دستم و کردم تو فریزر تا بلکه حس یه هفته برف اومدن رو داشته باشم.راستی یه کادو هم داشتم.میدونید چیه من اگه ازم بپرسن کادو تولد ژی میخوام میگم برف اخه من متولد شهریورم و میدونم کسی اون موقع نمیتونه واسم برف بیاره؟؟؟؟؟اما کی میاد توی گرمای استوا به من برف بده؟؟؟؟؟ دلم داره میسوزه چیکر کنم الان یکم، کم کم خل شدم.

snow,barf,sarma,cold,miss,what else you need?digeh chi mikhay?فارسی هم بنویسم؟؟؟

حرفهای نگفته ...

امروز اومدم حرفهای نگفته ای بزنم که هنوز نگفتم؟؟؟اما باید بگم؟؟؟ نه هنوز هم برای من اهمیت داری برای همین باز هم سکوت میکنم.بزار تنها ستاره دنیای من همیشه دلم رو بسوزونه که اون بالاهاست.

word, world ???

دلم

دلم برای دوتا چیز خیلی تنگ شده یکی دوستم سهیل که دو ماهی میشه ندیدمش یکی هم برف.اما حالا هرکی برف گیر آورد جای من کلی برف بازی کنه من که تا یک سال دیگه حد اقل نه برف میبینم نه ننه سرما رو.

barf