تنها تو

همه چیز داره به سرعت پیش میره امشب سبک تر شدم اما نه به حد پرواز واقعیت نمیه های دیشب معلوم شد و امروز در صفرو انتهای اون امتحان پرواز داشتم همه اینها فعالیت های عادی روزانه خواهد بود اگر ... تو در کنارم باشی.

گل آفتابگردون

ابر جلو خورشید به کنار میرود حتی برای ثانیه ای و خورشید تنها برای ثانیه ای خودش رو نشون میده و این برای گل آفتابگردان غنیمتی است. تنها گل آفتاب گردونه که سرگردون هر روز به گردش خورشید چشم میدوزه و تنها اونه که ارزشش رو میدونه حتی اگه پشت ابر ها باشه.

سوال...؟

یه گام غلط یا درست ...؟
راسته میگن خشت اول چون نهد معمار کج ...؟
تقصیر منه یا جاده زیادی تاریکه ...؟
من خوابم یا مه زیاده ...؟
چرا باید جلو برم ...؟
ایا از اونچه دارم به راحتی خواهم گذشت؟
انتخوابهام درسته یا ...؟
کیه که جواب بده...؟
و ...؟

سوال

منتظر

نمیدونم هنوز یک منتظر هستم یا نه؟؟؟ شاید اون جوری که باید و شاید به انتظار نباشم شاید فراموش کرده ام که انتظار دور از شلوغی های کنار منه اما همیشه عصر جمعه معنای انتظار رو برام زنده میکنه انتظار به هنگام غروب خورشید به امید صبحی که هنوز نمیدونم بهش میرسم یا نه.
اگه نتونستی ببینی روی عکس کلیک کن تا بهبرتت به لینک اصلی در ضمن کپی رایت یادت نره

دریای مغرب

داشتم فکر میکردم ... «کوهو میذارم رو دوشم شیره سنگ و ...» یا نه «عزیزم زندگی سخته زیر بار ...» یا شاید هم« هر کسی کار خودش بار ...»!
من میشنوم از کوه صدای خرد شدن ریشتر ها لرزه را که تنها در دلش نگه میدارد اما کوه هم صبرش اندازه ای داره هیچ وقت تا ابد نمیتونه این لرزه ها رو تو دلش نگه داره یه روز بیرون میریزه. ساحل دریا بهترین موجشنکنه اما هیچ وقت نمیتونه جلوی هجوم و غارت جذر و مد رو بگیره.

lon time

خورشید

دیشب داشتم به دنبال ستاره  در اسمان شب میگشتم اما امروز فهمیدم خورشید هم ستاره است!



photo from worth 1000

باد

عنصر وجودی من ...؟ خاک من از خاکم گاه سوار بر باد هدف معلوم است ولی همراه ...؟!
باران را دوست دارم آنگاه که عطرم را به هوا میبرد اما باران نیز کوتاه است زود به جای دیگری میرود با آتش منافاتی نیست هر چه گرم باشد برای او بر دوش من جایی هست  من از خاکم و سوار بر باد و گاه همراه باران اما باز تنهایم.
 

نسیم سحری

تو که هر روز از پشت پنجره ام میگذری سلامم را به صبا برسان

مداد ابی

مطمئنم میدونید چقدر ابی رو دوست دارم یه نگاه به دورو برتون بکنید اما حالا...؟
یه مداد ابی داشتم هنوز هم دارمش یه مداد ابی ژررنگ شاید قوت قلبم شاید تنها چیزی که در کنار اون بودن بهم ارامش میداد ولی امروز ...؟
نمیخوام بهش بگم ناراحتم اما ...؟
گاهی حرفها اینقدر ته دلم میمونه که دیگه با آه هم از شرشون خلاص نمیشم.

دل گیر

اااااااااااااه
اسمونم دلش گرفته دردم رو به کی بگم؟