من ... درست یادم نیست چند وقت پیش بود که به اون شهر رفته بودیم من اونموقع از تو خیلی دور بودم اما میدونستم تو هنوز به فکر من هستی هرگز فراموش نمیکنم اون زمانی که داشتم از تو از یادت دور میشدم تو با اومدن دوباره ات من رو به خودت کشوندی اون جاذبه ای که در کلامت بود هیچ جای دیگه پیدا نکردم .«تورا دوست دارم ... »

همیشه به معنای هرچند ساده اما عمیق حرفهات توجه میکردم همیشه با اون زبون شیرین به من چیزهایی اموختی که توی هیچ کتابی نتونستم نمونش رو پیدا کنم «تو را دوست دارم» .

مدتهاست تو را ندیده ام ... .

باران و چشم های ...

نمی دونم مال قطره های بارون بود یا اشک چشم دویدم طرفش چتر رو روی سرش گرفتم اما باز هم قطره ها از چشم هاش سرازیر بود دستم رو دراز کردم تا اشک هاش رو پاک کنم اما ... اون زود تر با استین خیسش این کار رو کرد دستم رو کردم توی جیبم دستمالم خیس بود بارون شدید تر شده بود رفتیم زیر سایه بون یه خونه بعد با تند تر شدن بارون اروم تر شد همیشه بارون ارومش می کرد دستمال رو بهش دادم لبخند زد این اولین لبخندی نبود که بهم میزد بعد دستمال رو ازم گرفت و گفت : همیشه به دیگران تا جایی که میتونی کمک کن تا ... اما بغض گلوش رو گرفت دیگه ادامه نداد بعدا روم نشد ازش بپرسم اما هر بار که دستمال جیبیم رو بو میکنم و بوی عطرش رو حس میکنم یاد جمله نیمه کارش میفتم و بعد باخودم میگم ادامه جمله چی بود راسی به نظر شما ادامه جمله چی میتونه باشه؟

تنهایی

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند // به دشت کوچه سار شب در سحر نمی زند
درست همین دو روز پیش بود که برای دیدن دوباره به اونجا رفته بودم میدونستم که این اخرین دفعه ای هست که ممکنه ببینمش میدونم بازهم خواهم دیدش اما ممکنه خیلی تا اون روز طول بکشه اما به هر حال هنوز که هنوزه عکسش رو توی قلبم نگه میدارم تا بدونم هیچ وقت تنهام نذاشت و هنوز توی خاطرم هست

آغاز

برای هر اغازی پایانی هست اما پایان راه عشق کجاست . چه کسی پایانش را میداند؟ ... اما اگر عشق پایان داشت پس چرا هنوز که هنوز است مجنون زنده است و عشقش عالم گیر؟

دوباره

چراغم خاموش بود و راه تاریک مه تازه تموم شده بود نزدیک های ظهر بود که بارون شدیدی بارید اما دیگه امروز فردا بسه من باید پیداش میکردم باید ... اما معلوم نبود کجا رفته بود یکم جلو تر که رفتم یه پارچه خیس روش با قرمز نوشته بودن
«انکه به جلو گام بر میدارد دو گام به خواسته اش نزدیک گشته اما انکه گامی بر نمیدارد سالها با ان فاصله دارد»

فانوس

فانوس خاموش بود ،خاموش... اما ... من میدونم فانوس پر از نفت بود الان هم هست . من هر شب به لب کوچه میرم با اون چراغ هوا گرمه بادی نمی وزد تمام چراغها خاموشه من و اون چراغ ... اما ... دیشب مثل هر شب بازهم رفتم که چشمام سنگین شد سنگین تر از همیشه برای همین یه لحظه خوابم برد و صبح با ترانه تلالو خورشید بیدار شدم ای وای من دیشب ... به چراغ نگاه میکنم خاموش بود اما هنوز توش نفت بود فیتیلش کاملا سرد شده بود معلوم بود خیلی وقته خاموشه یعنی کی چراغ نفتی من رو خاموش کرده اومدم بلند بشم که یهو دیدم ...
«چراغ را به آنها بده که بیدارند خفتگان از نور هیچ بهرهای ندارند»... .

فرداها

گل ، باران ، عشق ، امید ، بیداری ، توانایی ، ... . پژمرده ، خشکید ، ماند ،مرد ، خفت،ناتوانی اری تنها این است که باقی میماند؟ii!!


فردا قرار بیاد همین فردا، راستی کدوم فردا؟میدونم یکم عجیبه اما این هرفیه که بارها و بارها بهم میزنه .میگه من فردامیام اما هرچی به در چشم میدوزم نمیاد دیگه نمیتونم صبر کنم باید یهجوری بهش بگم اما فایده نداره اخه تا حالا خیلی بهش گفتم بازم میگم اخه من عاشقشم

بعد هر فرودی فرازی و بعد هر ... .

نمیدونم چرا اینجوری میشه یه بار از  شادی یه بار هم ... اما همیشه دلیل شادی هام تو بودی این رو خوب میفهمم اما هر وقت دلم میگیره ... مثل امشب نمیدونم چرا ؟ اما میدونم باید چیکار کنم یه گوشه ای میرم تو تاریکی ، میشینم تنها و تنها به تو و تنها به تو فکر میکنم.

تموم شد

اول ممنونم از این همه کمک . درسته سخت بود خیلی سخت بود اما میدونید چیه ؟من میدونم که اون چیزی که تو دلمه رو اون خوب می فهمه شاید به خاطر همینه که خیلی راحت دلم رو بهش دادم اما این رو هیچ کس نمی دونه کی تنها یه موضوعه بین من و اون.خوب حالا میتونم یه نفس راحت بکشم.
من ندانم به نگاه تو چه رازی است نهان  //   که من آن راز توان دید و به گفتن نتوان

امید

تا حالا شده به یه نفر خیلی دل ببندید یه نفر که هر بار اسمش رو میشنوید دگرگون میشد .این رو هم می دونید که اون هم شا رو دوست داره اما ... اما یه روز میرسه که یه کار بدی می کنید یه کاری که می دونید اون خیلی عصبانی میشه . حالا شما اونقدر ازش دورید که حتی نمیتونید برید کنارش و بهش بگید من تنها به امید اینکه من رو ببخشید اومدم در خونتون . باید چی کار کرد ؟ من نمی دونم اما حالا که ازش دورم میدونم دلم خیلی شکسته.