you can learn many thing from children.
.how much patience you have,for instance
"franklin p.jones'
the nice thing about egotists is that they don't talk about other people
lucille s.harper
از ان زمان که از هم دور شدیم همه چیز تغییر کرده اند من تو، اون و حتی نقطه ها هم دیگه میلی به بی نهایت ندارند همه به صفر می گرایند اما ... واژه ها با تمام وسعتشان تنها در توصیف صفر در مانده شده اند.و من اینجا پشت این پنجره شیشه ای منتظر شاید واژه ای یافتم که بهتر تو را توصیف کند اما هنوز همه... بگذریم من تنها برای تو مینویسم .
نمی دونم تا به حال تجربه یک سقوط ازاد رو داشتید یا نه ؟زمانی که اندیشه از تمام وقایع زود گذر اطراف خالی است وقتی که هیچ دغدغه ای جز هدف روبرو ندارید تنها ان نقطه که خیره هر لحظه به ان نزدیک میشوید... ؟ و آن هدف شما است.حال به مقابل یک نگاه کنید یک سقوط ازاد به سمت مقابل جایی که هدف شما است جایی که جاذبه هدف شما قوی تر از جاذبه زمین خواهد شد جایی که وقایع کنار شما سریع تر از یک سقوط ازاد عبور خواهند کرد.
شاید یک اتفاق بیش نبود شاید من در اشتباه بودم شاید ...؟ شاید خودم هم از این شاید ها خسته شده باشم اما تنها یک نفر میدونه من برای کی می نویسم برای کی همیشه دلم می تپد اما ...؟ برایم دعا کنید شاید باران بارید شاید برف اما کاش ببارد .برای چشم هایم بگو هنوز هم شب تاریک است؟ گوشهایم دیگر صدای پرندگان را نمیشنود. میشود بگویی هنوز بهار نیامده تا پرستو ها از سفر بر گردند.به افتابگردان ها بگو من هم منتظر افتاب می مانم.
بگذریم خوب می دونم که اون هم حتما این جا میاد او هم متن ها رو میخونه اما هیچ گاه پیامهاش رو برای من اینجا نمی نویسه تنها یک جای خالی برای اسم و ... .
"no one really listens to anyone else,& if you try it for a while you will see why"
mignon mclaughlin
اخرین باری که دیدمش رو هنوز یادمه خسته بود و من از اون خسته تر بعد از یک کار نیمه تمام که با هم تمومش کرده بودیم و هنوز اون لحظه ای که مسیر هامون جدا می شد رو به خاطر دارم. خاطره ها...! همیشه به یاد میارم اما منتظر واقعیت های اینده هستم هراس از یک سو و امید ؟!! خوب شاید مسیر من و ... . خوب قضاوت نمی کنم تنها منتظر پایان کار می مانم .
نزدیک تر از اون چیزی بود که فکرش رو می کردم و دور تر از اونی هست که میبینم فاصله میان دو واقعه مهم دو واقعه ای که تنها یک بار در زندگی انسان رخ میدهد ولی گاه در زندگی انسان تکسیر و خرد می شود .با واژه ها بازی نمیکنم واژه به اریه نمی گیرم دارم توصیف میکنم انچه برایش روز شماری میکنم و انچه که ماهها باید در انتظارش باشم اما دیر یا زود میرسد و میگذرد و من تنها نوشته از ان به جای خواهم گزاشت به عنوان خاطره.