چه آبی چه کشکی

می نشینم لب رو

در پی ماهی و آب

ماهیان رفته به خواب

آب هم یخ زده است

دختری آمد لب رود

چهره اش گندم گون

گفتم ای ماه کبود

پی چی میگردی؟

گفت: «روشنی٫ من٫ گل٫ آب»

گفتمش ساعت خواب

شاعران زنده به مرگ

تو زنی دم ز سراب؟

چه گلی

آبم کو

روشنی گشته کبود

و سیاهی چیره

و تو هم مثل من بخت بریده تنها

می زنی دم ز امید و مهتاب

سایه ها هم در خواب

بر از بهر خودت

پی یک آب دگر

پی یک آبادی

همه اینحا سرماست

پی چی می گردی

نظرات 1 + ارسال نظر
اب معدنی شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:03 ب.ظ http://abmadani3.blogfa.com/

چه عجب
یاد ماکردی
خوشحال شدم دیدم ازت کامنت دارم
اره ارشد قبول شدم همون ولایت سابق:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد