آسمان هم رنگ میبازد
ابر های تیره ی خونخوار
در نبردی سخت
آسمان را سخت در هم زد
جنگ پاکی و پلیدی هاست
عاقبت در این نبرد سخت
آسمان با غرشی بی تاب
مرگ پاکی را ندا سر داد
شهر ارام است
مردمان در دخمه هاشان زیر کرسی ها
شعر میخوانند ، قصه میگویند ،جشن میگیرند
اسمان - ناچار-
تکه های سرد پاکی را
«وانچه ما برفش همی خوانیم»
دانه دانه بر زمین انداخت
باد میخواند
برف می اید
برف از آن آسمان مرده می اید