دریای مغرب

داشتم فکر میکردم ... «کوهو میذارم رو دوشم شیره سنگ و ...» یا نه «عزیزم زندگی سخته زیر بار ...» یا شاید هم« هر کسی کار خودش بار ...»!
من میشنوم از کوه صدای خرد شدن ریشتر ها لرزه را که تنها در دلش نگه میدارد اما کوه هم صبرش اندازه ای داره هیچ وقت تا ابد نمیتونه این لرزه ها رو تو دلش نگه داره یه روز بیرون میریزه. ساحل دریا بهترین موجشنکنه اما هیچ وقت نمیتونه جلوی هجوم و غارت جذر و مد رو بگیره.

lon time
نظرات 1 + ارسال نظر
جهان چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 06:28 ب.ظ http://davaran.persianblog.com

سلام علی اقا این ادرس رو ببین یه ربطی به حرفات داره ...

http://iranclip.com/yc/viewid.pl?clipid=270&sid=13356255713328

سلام
از اون ادرس ممنون
دوم اینکه طرف مقابل من فرد نیست شاید چند تا حرف رو با هم زدم اون قسمت کوهو میذارم رو دوشم مال چیزی بود که بهش عشق میورزم و باقیه هم ...
اما باز هم ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد