هر کجا باشد دور یا نزدیک هر زمانی صبح شب یا عصر بوی تو را میدهد شاید در میان ان همه بگو مگو های همیشگی باز هم بوی تو به مشام میرسد پلک هایم پلک هایم را که میبندم تو را میبینم و باز هم بوی تو را حس میکنم مانند روز اول اشناییمان گرچه تو را تا کنون ندیده ام اما ... هنوز عطر اولین دیدارمان را به خاطر دارم گر چه مدتها است به انتظار نشسته ام نه انتظار خالی و مجهول من به انتظار نشسته ام تا بار دیگر تو را ببینم .
ارامش و سکون خورشید که با تمام عزمت به خواب میرود مرا از تو دور نخواهد کرد هر چند در جذبه خورشید مدفون گشته باشیم
انتظار چیز غریبیه...........
اما با همه تلخیش زیباست
مسوولیت انتظار یادت نره .عشق کافی نیست.....
سلام دوست خوبم وبلاگ زیبائی داری موفق باشی به ما هم سر بزن خوشحال میشیم
امیدوارم این انتظار به نتیجه ای هم برسه و دوباره ببینیش.
بسم الله رحمن رحیم
وقتی که گل در نمیاد
سواری این ور نمیاد
کو و بیابون چی چیه؟
وقتی که بارون نمیاد
ابر زمستون نمیاد
این همه ناودون چی چیه؟
حالا تو دست بی صدا دشنه ما شعـــر غـــزل
قصـــــــه مرگ عاطفه خوابای خوب بقل بقـــل
انگار با هم غریبه ایــــــم خوبی ی ما دشمنی یه
کاش من و تو میفهمیدیم اومدنی رفتنی یـــــــــه
تقصیر این قصه ها بـــود تقصیر این دشمن ها بود
اونا اگه شــب نـــبـــودن سپیده امروز با مـــا بود
سقوط من در خودمــــه سقوط ما مثــــل منــــه
مرگ روزای بچه گــــی از روز به شب رســیدنه
دشمنی ها مصیبته سقوط ما مصیبته
تقصیر این قصه ها بـــود تقصیر این دشمن ها بود
اونا اگه شــب نـــبـــودن سپیده امروز با مـــا بود
کسی درد منو انگار نــمــیــفــهــمـــه
مرده زنده خواب و بیدار نمیفهمه
کسی تنهائی مو از من نمی دزده
درد مارو در و دیوار نمی فهمــــه
برای تنهائی خودم دلم مــــیسوزه
قلب امروزی من خالی تر از دیروزه
خیلی چاکرتم داش علی اگه می تونستم بیشتر از این بهت خدمت میکردم توان من همین بود مرسی......اگه قشنگ نیست ببخشید سلیقه من همین بود داش علی خیلی چاکرم
علی جان واقعا خسته نباشی
عزیزم عالی به توان بی نهایت
همزمان تنها شدم همراه مهتاب خیال
چون پرستو روز و شب در خاطرم پر می زنی
دگر به گریه تسکین نخواهم یافت می دانم
دلم ارام می گیرد فقط با گفتگوی تو.
موفق و موید باشی.
موقع خواب خورشید ازش دور نمیشی و فاصله ای ایجاد نمیشه...چون بعد از هر غروبی طلوعِ دوباره ای هم هست...
سوال:
در این نوشتت (دور و نزدیک) چطور منتظری یک بار دیگر کسی را که ندیدهای ببینی؟