سکوت شکسته دیوار که هر زمان تو را صدا میکرد و بغض من در کنار ضجه های این قاب شیشه ای که به باران نشاند چشمانم را... دوباره یک نفس دیگر مرا به یاد تو می اندازد وبه فکر ان زمان که تو را خواهم یافت
دوست نداشتم باز هم از خستگی هایم بنویسم اما هر بار که میخواهم از تو بگویم قلب خسته ام به صدا در می اید و بغض گلویم را می چلاند تا شاید بتواند دوباره چشم هایم را به یاد تو خیس کند .
داش علی برای استفاده و طریقه درست کردن لینکها رو از این سایت میتونی بگیری . باید بری اونجا ثبت نام کنی و لینکهاتو اضافه کنی و ..... مشکلی بود برام میل بزن . http://www.blogrolling.com/
سلام عزیز خوبی؟ خیلی جالب نوشته بودی :)) مرسی که اومدی اما در مورد سوالت کس خاصی قرار نیست بیاد اول باید این جلادا رو بیرون کنیم بعد توی یک رفراندوم زیر نظر سازمان ملل خود مردم حکومت ایندشونو انتخاب میکنن:)) بازم اگه سوالی داشتی بپرس اگه بتونم جواب میدم:)) فدات بای عزیز
:(
داش علی برای استفاده و طریقه درست کردن لینکها رو از این سایت میتونی بگیری . باید بری اونجا ثبت نام کنی و لینکهاتو اضافه کنی و ..... مشکلی بود برام میل بزن .
http://www.blogrolling.com/
سلام عزیز خوبی؟ خیلی جالب نوشته بودی :)) مرسی که اومدی اما در مورد سوالت کس خاصی قرار نیست بیاد اول باید این جلادا رو بیرون کنیم بعد توی یک رفراندوم زیر نظر سازمان ملل خود مردم حکومت ایندشونو انتخاب میکنن:)) بازم اگه سوالی داشتی بپرس اگه بتونم جواب میدم:)) فدات بای عزیز
فقط سلام و شب به خیر.
سلام علی جان
مرسی بهم سر زدی...بازم پیشم بیا...
قربانت........
به نام خالق زیبایی ها!
سلام!
ممنون از اینکه به من سر میزنید...!
ببخشید که من دیر خدمت رسیدم!
التماس دعا...خدانگهدار
سلام دوست عزیز...از اینکه به قمار خانه ما سر زده بودی خوشحال شدم اما حیف که نبودم تا یه چای قند پهلو بدم دستت ...خوش باشی...موفق باشی بزرگوار
خوب اگه بگم چون من مثلا طرفدار جمهوریم یا پادشاهیم پس باید مملکتم اینجوری باشه که باز دیکتاتوری میشه عزیز بهترین راش همون رفراندوم:)) فدات بای
بسم الله رحمن رحیم
وقتی که گل در نمیاد
سواری این ور نمیاد
کو و بیابون چی چیه؟
وقتی که بارون نمیاد
ابر زمستون نمیاد
این همه ناودون چی چیه؟
حالا تو دست بی صدا دشنه ما شعـــر غـــزل
قصـــــــه مرگ عاطفه خوابای خوب بقل بقـــل
انگار با هم غریبه ایــــــم خوبی ی ما دشمنی یه
کاش من و تو میفهمیدیم اومدنی رفتنی یـــــــــه
تقصیر این قصه ها بـــود تقصیر این دشمن ها بود
اونا اگه شــب نـــبـــودن سپیده امروز با مـــا بود
سقوط من در خودمــــه سقوط ما مثــــل منــــه
مرگ روزای بچه گــــی از روز به شب رســیدنه
دشمنی ها مصیبته سقوط ما مصیبته
تقصیر این قصه ها بـــود تقصیر این دشمن ها بود
اونا اگه شــب نـــبـــودن سپیده امروز با مـــا بود
کسی درد منو انگار نــمــیــفــهــمـــه
مرده زنده خواب و بیدار نمیفهمه
کسی تنهائی مو از من نمی دزده
درد مارو در و دیوار نمی فهمــــه
برای تنهائی خودم دلم مــــیسوزه
قلب امروزی من خالی تر از دیروزه
خیلی چاکرتم داش علی اگه می تونستم بیشتر از این بهت خدمت میکردم توان من همین بود مرسی......