یک هفته

یک هفته به پایان سفر مونده و من ...
همیشه بهش اعتقاد داشتم و دارم شاید هرچی بیشتر بهش فکر میکنم اعتقادم بیشتر میشه اما هیچ وقت روم نمیشه بهش بگم چقدر دوستش دارم اگه این متن رو میخونید یعنی برای دومین بار به اینجا اومدید از همه زحماتت ممنونم
باید از یکی دیگه هم تشکر کنم اما هیچ وقت زبون تشکر توی دهنم نبوده شاید همیشه پنهان کاری میکنم از شما هم که میدونم این متن رو نمیخونید تشکر میکنم.
این سری سری تشکر نامه بود از همه اونهایی که توی این مدت بهشون زحمت دادم هم تشکر میکنم
نظرات 2 + ارسال نظر
مداد ابی شنبه 20 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:09 ب.ظ

سلام
امیدوارم خوش گذشته باشه

چشم انتظار سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:09 ق.ظ http://cheshm-entezar.blogsky.com

سلام غزیز...اسمتو نمی دونم...اما خیلی ازت خوشم اومد...نوشته قبلیات رو خوندم....حرفاتو از ته دل می رنی.....همیشه عاشق باشی..........کاش واقعا عشقی بود که به وصال واقعی بیانجامه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد