یه حس غریب هنوز دقیق نشناختمش یکم تلخه یکم هم ... مثل هوای امشب بارونی اولین بار ۵ ماه پیش بود که همین حس رو داشتم برای یه مدت کوتاه نه چندان بلند و باز امشب ... . یه حسی که سنگینی خاصی داره و شاید ... .تنها و تنها یه چیزه که حالم رو بهتر میکنه و اون ... خودش بهتر میدونه چیه بهتره نگم.


وارد یه مسیر تازه میشم یه مسیری که یک انتهاش رو بستند تا پشتش رو نبینی کنارت یه منظره سبز و روبروت یه هزاررهه که هر کدوم به یه نقطه ای ختم میشه اما من هنوز زوده که مسیر ور انتخواب کنم باز جلو تر میرم تا هدفم معلوم بشه و بعد از یه مسیر فرعی به اون مسیری میرم که انتهاش هدف منه

نظرات 4 + ارسال نظر
دنیا پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:32 ب.ظ http://donyayeman.blogsky.com

سلام.خوبی؟
به من سر نمی ز نی؟

مداد ابی شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 04:43 ب.ظ

مداد ابی شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 04:44 ب.ظ

سلام
امیدوارم اخرش اونی بشه که تو می خوای

صدر یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:29 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
ره دراز است و منادی در خواب !
موفق باشی
صدر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد