سلام به صبح و به طراوت صبح گاهی سلام به آنان که عشق را از خود عشق می فهمند نه از نماد آن (شقایق) سلام به همگی دوستان
این اولین جمله ای بود که نوشتم البته توی این دفتر خاطرات دفتر خاطراتی که امروز یک ساله شد یک سال بزرگ و یک گام بزرگتر .
شاید برای گفتن این موضوع یکم دیر شده باشه اما این وبلاگ یک ساله شد وبلاگی که ابتداش از این ادرس شروع نمیشه نوشتن وبلاگ رو از پرشین بلاگ شروع کردم و با وبلاگهای زیادی اشنا شدم وبلاگهایی که واقعا از خوندنشون لذت میبردم اما چرا این وبلاگ رو من شروع به نوشتن کردم شاید برای بیان احساسهای درونیم برای یاد اوری لحظه لحظه هایی که با دوستانم داشتم تلخی ها و شیرینی ها شاید این اواخر خیلی کم نوشتم خب یکم نیاز به استراحت داشتم اما دلیل اصلیش یه چیز دیگست که بماند. در این مدت دوستان خیلی زیادی اومدند که حتی من ازشون پیامی دریافت نکردم عده ای پیام های بدون اسم میذاشتن و عده ای هیچ گونه ردی برای تشکر کردن از خودشون به جا نمیذاشتن شاید اینجا تنها جایی بود که بعد از هر بار نوشتن بهم احساس ارامش میداد شاید مثل یه اتاق که من تنها رد پای هم اتاقی هام رو میدیدم و نه هیچ چیز دیگه ای جا داره از تک تک دوستان که این مدت با من بودند تشکر کنم به خصوص اون کسی که این راه رو به من نشون داد ممنونم.
دوست عزیز موفق باشی به وبلاگ بنده هم سری بزن
سلام .خوبی ؟
شاد باشی .قربانت
سلام
تبریک می گم یکساله شدن اینجا رو امیدوارم بازم بنویسی
سلام خیلی قشنگه وبت من لینکت رو کذاشتم...موفق باشی
چه جالب اینجا تولده
مبارک باشه