فاصله

فاصله یه حرف سادست بین دیدن و ندیدن و... .
فاصله ای که بین من و تو نیست اما من بین این فاصله قرار دارم فاصله ای که داره هر روز بیشتر میشه و من این رشد رو حس میکنم و اصلا احساس خوبی ندارم قصد نداشتم اینجا به جز در باره تو چیزی بنویسم اما حالا که دارم این رو می نویسم دیگه تحمل ندارم باید بگم من می خوام این فاصله هر چی که هست از دید «دیگران» پنهان بمونه چون ممکنه به اسم کم کردن فاصله خودشون عاملی باشن برای بزرگتر شدنش.
فکر کنم الان راحت تر میتونم ادامه بدم چون میدونم تو هم این موضوع رو فهمیدی.
آسمون ابری توی شب مثل یه تخته سیاه میشه که تازه رنگش کرده باشن سر تاسر مشکی بدون اینکه رد پایی از اون خط خطی های روی تخته مونده باشه اما وقتی خوب نگاه میکنی میبینی که نقاش ما یه تیکه رو شاید برای یاد گاری از اون خط خطی ها خالی گذاشته و اون ستارهء ...؟!
نظرات 5 + ارسال نظر
گلی جون سه‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:33 ب.ظ http://girl.blogsky.com

گاه می اندیشم
که تو به لبخندی
می توانستی
فاصله را از بین ببری...
یه همچین چیزایی بود...
عیدت مبارک

یه دختر چهارشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:41 ق.ظ

فاصله همیشه هست و ما معلق در این فاصله ها.

مریم چهارشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 05:52 ق.ظ http://shazdehkoochooloo.persianblog.com

و لعنت به خط فاصله که دل تمام واژه ها رو شکست ... سال نو مبارک گلک . شاد باشی . فدای تو .

جواد چهارشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 06:12 ب.ظ http://zendegieman.blogsky.com

سلام ... از فاصله ها نترس می دونی چرا ؟ ...
چون یه روز که نزدیک هم هستی فکر می کنی فاصله داری !!!

ناز خانوم پنج‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:37 ق.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

با عشق میشه فاصله رو برداشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد