هدیه روز تولد (۱/ ۱۰ / ۲۰۰۰)

امروز زود تر از معمول بیدار شدم راستش رو بخواهید دیشب فهمیدم قراره یه ماموریت یک هفته ای بره برای تنظیم دوباره یه سرور توی جنوب من معمولا عادت ندارم زیاد ازش دور باشم برای همین امروز یکم برام سخت بود ازش جدا بشم ساکش رو جمع کردم بعد خیلی آروم دستام رو دور گردنش حلقه کردم بوسیدمش و ازش قول گرفتم هرشب بهم زنگ بزنه بعد تا دم در بدرقش کردم .

نظرات 4 + ارسال نظر
خاله نسرين سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:39 ب.ظ http://nasrin161.blogsky.com

سلام
ممنون که به ما سر زدی
موفق باشيد

سینوس سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:00 ب.ظ http://sinus.blogsky.com

سلام .مرسی که پیش من اومدی.
اونوشته از خودم نبود.اونو یکی از استادهامون تعریف کرد و منم خوشم اومد و نوشتمش.
شیرازم خوبه هواداره سرد میشه.
وبلاگ جالبی داری خوبم مینویسی.
بازم پیش من بیا.خوشحال میشم.
موفق باشی.

خاله نسرین پنج‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:32 ق.ظ http://nasrin161.blogsky.com

با سلام
...امیدوارم همیشه خندان و شاد باشید
..از اینکه به ما سر زدی ممنون
در مورد عکس گذاشتن می توانی از http://explorer.blogsky.com/
کمک بگیری
... ...موفق باشید ..

کیمیا پنج‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:54 ب.ظ http://xxooo.persianblog.com

مرسی که به من سر زدی خوشحال شدم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد