روزی خواهم شکست این سکوت را

قدم بر میدارم آن را می بینم و باز سکوت می کنم باز هم تکرار این سکوت مرگ بار که در پیش باز هم تنهایی است.
این را او می گفت همیشه آنگونه که می پنداریم نیست هر چند که داس مرگ بر شانه هایت سنگینی کند این انتخواب ماست؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد