دشنام

یکی را گفت در این شوریده ایام
که تو چه دوست داری گفت دشنام
که هر چیزی که دیگر می دهندم
به جز دشنام منت می نهندم
                                                            عطار



نمی دانم تنها به این گفته اکتفا می کنم که در این چند روز که نبودم نبودم؟!!

اگر و تنها اگر او نبود دیگر مفهومی برای بیداری پیدا نمی کردیم دیگر نمی فهمیدیم باید نفس کشید امروز همه به دنبال یک هدف و آن زندگی واقعی هستند پس از مدتها که همه از به این زندگی ماشینی عادت کرده بودند بر حسب یک واقعه(...) به دنبال هدف اصلی رفتند وبه هم عشق ورزیدند و معنای آن را درک کردند؟!! 

نظرات 3 + ارسال نظر
رایا شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:00 ق.ظ http://raya-abi.blogsky.com

سلام. چقدر اون شعر عطار فوق العاده و قشنگ بود... ممنون که بهم سر زدی ولی علی عزیز اگر چیزی از رویای قاصدک توی نوشته آخرم ندیدی فکر نکن که اشتباه اومدی. دلیلش این بود که همیشه نمیشه از رویای قاصدک گفت. اگه همش بگی از ارزش می افته... تازشم مگه یه قاصد ک کوچولو چند تا آرزو میتونه داشته باشه؟؟؟ نوشته اول بلاگم رو بخون. قاصدکیه!‌ خوشحال میشم نظرتو در موردش بدونم

اعظم شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:34 ب.ظ http://azam.blogsky.com

سلام. هر کس به طریقی صفت حمد او را می گوید. با تشکر

(...) شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:23 ب.ظ http://vasaranjam.persianblog.com

کاش به جایی برسیم تا دست مان به سوی او دراز شود و بس. چشممان نظر او را گدایی کند تنها. که قبول او منت نیست... بخشش های بی طلب است .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد