یه خواهش اگه کسی تا قبل از امروز توی باز کردن صفحه وبلاگ من مشکلی داشته بهم بگه تا من برم ببینم مشکل از کجا بوده ممنون.
امروز نمی خوام حرف تازه ای بزنم تنها از گذشته میگویم شاید هم از دیگران . این حرف ها هنوز هم برای تو تازگی دارد گرچه ماههاست برای تو حرف های تکراری می نویسم اما اگر یک روز و تنها یک روز هم این متن ها را بخوانی برای تو تازه خواهد بود.
زمان درمان می کند. زمان چه وازه غریبی هنوز در دود اندود زمان ،خود را پیدا نکرده بودم که تو را دیدم .هنوز نمی دانستم چگونه باید مرد یا زندگی کرد و تو گفتی مرگ زیبا است. اما حال که باید از اینجابروم گریه می کنی .وگونه ات را اشک تر می کند .با دستهایم به آرامی زیر چشمهای مظلومت را پاک می کنم و می گویم :من اینجا هستم هر گاه که خود بخواهی در کنار تو زیر این سایه تنهایی و تو لبخند می زنی و من هنوز در اولین دیدارمان غریب؟!!
یه شعر به پیوست هست که برای من خیلی جالب بود .