یک پنجره

هر کلمه ای ما رو به یاد چیزی میندازه انگار اون کلمه نماد اون خاطره است اما زمانی که به یه پنجره باز نگاه میکنم چیز های زیادی از ذهنم عبور میکنه . یه پنجره باز می تونه نماد یه منتظر باشه یه منتظر بهار که توی سرمای زمستون پنجره رو باز میکنه تا اولین نسیم بهاری رو با تمام وجود حس کنه .یه پنجره باز میتونه نماد یک کار جدید باشه مثل هر روز صبح وقتی میخوایم کارمون رو شروع کنیم پنجره رو باز میکنیم یک پنجره باز ... درسته نماد خیلی چیز ها میتونه باشه اما ... یک پنجره باز برای من تنها نماد یک چیز می تونه باشه نماد پرواز یک پرنده که بعد از مدتها منتظر تا اون پنجره رو یکی براش باز کنه .یک پنجره باز ...!؟
                                              window

یک بار دیگر

امروز شاید همه خوشحال از این باشن که بالا خره بلاگ اسکای درست شد اما من امروز حس دیگه ای دارم حسی جدای هر روز یک نگاه جدید و یک غم بزرگ یکی از افرادی که من واقعا برای ایشون احترام خاصی قایل بودم دو روز پیش در یک حادثه رانندگی جان باخت .این غم بزرگ رو به خونواده ایشون تسلیت میگم
vafat